روشهای اعتراض به رای دادگاه در سال 1401

ما در این مقاله سعی داریم نحوه ی اعتراض به رای دادگاه را مورد بررسی قرار دهیم که اصلا این امکان وجود دارد که به رای دادگاه اعتراض نمود یا خیر؟ چه مراجعی صلاحیت رسیدگی به این اعتراض را دارند؟ چه مدت زمانی فرصت داریم که نسبت به رای خود اعتراض بزنیم؟ چه جرایمی حق اعتراض به رای را دارند؟ در ابتدا به موضوع اعتراض به رای میپردازیم.
اعتراض به رای
اعتراض به رای به چه معناست؟ زمانیکه بعد از دادگاه بدوی رای برای طرفین صادر میشود ممکن است هر یک از طرفین آن رای را برخلاف منفعت و به ضرر خود بدانند در چنین مواردی افراد میتوانند طبق قانون و مقررات نسبت به آن رای اعتراض نمایند اعتراض به رای دادگاه بدوی به صورت رای حقوقی و رای کیفری نیز انجام میشود.
همچنین به آرای شورای حل اختلاف نیز میتوان اعتراض نمود که مرجع اعتراض به رای آن، دادگاه عمومی هر شهرستان میباشد. بطور کلی 3 روش برای اعتراض به رای وجود دارد:
روش اول واخواهی میباشد:
منظور از واخواهی این است که همان دادگاهی که حکم را صادر کرده است مجددا به پرونده رسیدگی مینماید. واخواهی فقط در احکام غیابی امکان پذیر است.
بنابراین اگر حکم حضوری باشد امکان واخواهی وجود ندارد شاید برای خیلی از عزیزان این سوال مطرح باشد که اصلا حکم غیابی یعنی چی؟
احکامی که از طرف دادگاه صادر میشوند را میتوان به احکام حضوری و احکام غیابی تقسیم نمود اصل بر این است که طرفین در جلسه دادگاه حضور داشته باشند و حکم حضوری صادر گردد.
در صورتی حکم صادر شده غیابی محسوب میشود که متهم یا خوانده و یا وکیل وی در هیچ یک از جلسات دادرسی حضور نیافته باشند و لایحه دفاعیه نیز نداده باشند.
معیار غیابی محسوب شدن حضور یا ارسال لایحه در جلسات رسیدگی در دادگاه است نه دادسرا بنابراین اگر متهم یا خوانده و وکیل وی در جلسات دادسرا حضور داشته باشند ولی در جلسات رسیدگی در دادگاه حاضر نشده و لایحه دفاعیه نیز نداده باشند.
رای غیابی محسوب میشود باید این نکته را مدنظر داشته باشید که حکم دادگاه نسبت به شاکی یا خواهان حضوری محسوب میشود بنابراین شاکی یا خواهان تحت هیچ شرایطی امکان واخواهی از حکم را ندارد
در صورتیکه حکم غیابی به متهم یا خوانده ابلاغ گردید وی ظرف مدت 20 روز فرصت دارد که نسبت به رای واخواهی یا همان اعتراض نماید.
هرچند که تمامی آرای غیابی قابل واخواهی هستند اما اگر جرمی قابلیت تجدید نظرنداشته باشد و درخواست واخواهی رد شود، رد دادخواست واخواهی قابل اعتراض نیست اگر جرم قابلیت تجدیدنظر داشته باشد رد دادخواست واخواهی قابل اعتراض است.
روش دوم دادگاه تجدید نظر استان میباشد:
اصولا زمانیکه حکمی از دادگاه نخستین صادر میشود این حکم ظرف مدت معینی قابل اعتراض است بعد از اعتراض به رای و صدور حکم از سوی مرجع رسیدگی مجدد، چنین حکمی قطعی و لازم الاجرا خواهد شد.
در حال حاضر دو مرجع قضایی در عرض یکدیگر برای رسیدگی مجدد به پرونده قبل از قطعیت حکم وجود دارد:
یکی دادگاه تجدیدنظر استان و دیگری دیوان عالی کشور در صورتیکه رسیدگی به اعتراض در صلاحیت دادگاه تجدیدنظر استان باشد، اعتراض شخص تجدیدنظر خواهی نام دارد.
اگر مرجع رسیدگی به آن دیوان عالی کشور باشد اعتراض شخص فرجام خواهی نامیده میشود.
دادگاه تجدیدنظر استان و دیوان عالی کشور فقط نسبت به آن چه مورد تجدید نظر خواهی یا فرجام خواهی واقع و نسبت به آن رای صادر شده است، رسیدگی میکند.
مهلت دادخواست تجدیدنظر برای اشخاص مقیم ایران 20 روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور 2 ماه از تاریخ ابلاغ رای میباشد در صورتیکه تجدیدنظر خارج از زمان تعیین شده دادخواست خود را تقدیم نماید دادگاه صادرکننده رای ابتدا به عذر او رسیدگی مینماید.
در صورت موجه بودن عذر وی قرار قبولی دادخواست و در غیر این صورت قرار رد آن را صادر میکند.
در فرجام خواهی، دیوان عالی کشور در صورتیکه رای را صحیح بداند آن را تایید میکند و پس از تایید رای، رای قطعی میشود.
حال اگر رای را نادرست تشخیص دهد آن را نقض میکند ولی خود دیوان عالی کشور رای را صادر نمیکند بلکه پرونده را برای صدور رای به دادگاه هم عرض ارجاع میدهد.
در امور حقوقی بعضی از آرا علاوه بر تجدیدنظر خواهی قابل فرجام خواهی هم هستند در امور کیفری هیچ حکمی که هم قابلیت تجدیدنظر و هم قابلیت فرجام خواهی را داشته باشد وجود ندارد بنابراین تمامی آرای صادره از دادگاه تجدیدنظر، قطعی است.
نحوه رسیدگی دادگاه تجدیدنظر:
برای رسیدگی به پرونده ها ابتدا باید گزارش جامعی از پرونده توسط رئیس یا توسط مستشار تهیه شود. اگر تحقیقات صورت گرفته، ناقص باشه دادگاه خودش آن را تکمیل میکند و یا دستور میدهد دادگاه بدوی یا دادسرا آن را انجام دهند.
اگر تحقیقات کامل بوده ولی رای بدوی به صورت قرار باشد و دادگاه تجدیدنظر آن را درست تشخیص دهد قرار را تایید میکند و اگر هم آن را نادرست بداند قرار را نقض کرده و پرونده را جهت رسیدگی به دادگاه صادرکننده قرار عودت میدهد.
اگر هم دادگاه تجدیدنظر تشخیص دهد که دادگاه بدوی صلاحیت ذاتی یا محلی نداشته رای آن را نقض کرده و پرونده را برای رسیدگی مجدد به دادگاه صالح میفرستد و مراتب را به دادگاه صادرکننده رای اعلام میکند
اگر به عقیده دادگاه تجدیدنظر عمل متهمی که محکوم نشده، جرم نباشد رای بدوی را نقض و حکم برائت را صادر میکند و اگر هم متهم به لحاظ جنون، توبه شمول مرور زمان یا عفو عمومی یا سایر جهات قانونی قابل تعقیب نباشد.
ضمن نقض رای بدوی، قرار موقوفی تعقیب متهم را صادر می نماید.
در دعاوی حقوقی اگر خواسته خواهان بیش از سه میلیون ریال معادل سیصد هزار تومان باشد حکم صادره قابل تجدیدنظر خواهی است.
حال اگر بین حکم به ضرر و زیان و حکم کیفری یکی از آنها قابل تجدیدنظر و دیگری قطعی باشد، هر دو حکم قابل تجدیدنظر هستند مثلا اگر حکم به حبس تعزیری در جه 8 و 5 میلیون ریال ضرر و زیان ناشی از جرم داده شده باشد یا اینکه حکم به حبس تعزیری درجه 7 و 2 میلیون ریال ضررو زیان ناشی از جرم داده شده باشد هر دو جنبه حقوقی و کیفری قابل تجدید نظر هستند.
روش سوم دیوان عالی کشور میباشد: دیوان عالی کشور مرجع قضایی دیگری برای رسیدگی به اعتراض قبل از قطعیت حکم است و به دلیل جایگاه والای آن در سازمان قضایی کشور، صلاحیت آن محدود میباشد.
طبق ماده 428 قانون آیین دادرسی کیفری آرای صادره درباره جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد و… باشد قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است.
برای تشخیص اینکه دیوان عالی کشور یا دادگاه تجدیدنظر صالح به رسیدگی هستند مجازات قانونی جرم ارتکابی ملاک است نه مجازات قضایی مثلا:
مجازات جرم آدم ربایی 5 تا 15 سال حبس است حال اگر قاضی متهم را به 5 سال حبس محکوم نماید مرجع رسیدگی به اعتراض به این حکم دیوان عالی کشور میباشد نه دادگاه تجدیدنظر و همچنین در صورتی که نسبت به این جرم حکم برائت صادر شده باشد نیز مرجع رسیدگی به اعتراض دیوان عالی کشور خواهد بود.
نحوه رسیدگی دیوان عالی کشور:
در دیوان عالی کشور اصل بر این است که طرفین برای رسیدگی حاضر نمیشوند مگر اینکه شعبه رسیدگیکننده حضور آنها را لازم بداند. قبل از هرچیزی ابتدا گزارش پرونده توسط رئیس شعبه یا عضو دیگری که توسط رئیس شعبه تعیین میگردد (به آن عضو ممیز میگویند) تهیه میشود.
در هنگام رسیدگی به پرونده قبل از اتخاذ تصمیم اعضا، دادستان کل کشور یا نماینده وی باید نظر خود را در مورد نقض یا تایید حکم اعلام کنند که در متن دادنامه نیز درج خواهد شد.
در اینجا ممکن است از نظر اعضا، رای فرجام خواسته صحیح و قابل تایید باشد و یا اینکه این رای با استناد به دلایل موجود در پرونده، قابل نقض باشد.
دیوان عالی کشور پس از نقض رای فرجام خواسته خود به صدور رای نمیپردازد بلکه پرونده را برای صدور رای به شعبه هم عرض دادگاهی که حکم آن نقض گردیده است، ارسال مینماید. در این رابطه میتوانید با دفتر گروه وکالت کارپردازان در تماس باشید.
بخاطر همین است که دیوان عالی کشور مرجع نقض نامیده شده است نه مرجع صدور حکمآرای صادره درباره جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد است.
جنایات عمدی که میزان دیه آنها نصف دیه کامل یا بیش از آن است و آرای صادره درباره جرایم سیاسی و مطبوعاتی، قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است.
نتیجه گیری:
همانطور که مقاله فوق را مطالعه نمودید به این نتیجه رسیدید که در صورتیکه دادگاه بدوی به ضرر و مخالف منفعت شما رای صادر نمود جای هیچ نگرانی وجود ندارد و شما میتوانید نسبت به آن رای اعتراض بزنید.
امیدوارم که این مقاله برای شما رضایت بخش و مفید واقع شده باشد شما عزیزان میتوانید در صورت نیاز به وکیل یا مشاوره حقوقی با شماره ذیل تماس گرفته و با مشاوران و وکلای خبره و برجسته ی گروه ما مشورت نموده و مشکل خود را حل نمایید.
برای مشاوره با شماره زیر تماس بگیرید
در جهت کسب اطلاعات بیشتر میتوانید مقاله داوری حقوقی و مزایای آن نسبت به دادگاه را هم بخوانید.
از اینستاگرام ما هم دیدن کنید، خبرهای خوبی تو راهه!
پادکست این مقاله
دیدگاهتان را بنویسید